محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

محمد مهدی بهترین هدیه خدا به ما

شیطون بلای من

1392/5/21 0:01
نویسنده : مامان شیما
440 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم

 

 الان که دارم واست مینویسم ساعت ۱۲ شبه و تازه از خونه عمو عباس اومدیم. امروز تولد عمو و محمد(پسر عمه) بود. الان تو لالا کردی عزیز مامان. روزا اینقد مشغول توام که اصلا وقت نمیکنم به هیچ کاری برسم. فدای تو بشم که همه ی زندگیم شدی

کوکب خانم تازه از حمام اومدن!!!!!!

امروز رفتیم پیش دکترت. خیلی دکترت رو دوست داری. شکر خدا همه چیز خوب بود.

وزنت ۸۵۰۰ و قدت هم ۷۰

اصلا دوست نداری زیاد خونه بمونی حتی واسه یک روز، انگار دلت میگیره و دوست داری بریم بیرون. من و بابایی هم وقتی بیتابی می کنی میبریمت پارک. خیلی بیرون دوست داری و با دیدن بچه ها ذوق میزنی. فدات بشم که عاشق بچه هایی. وقتایی هم که بابایی میخواد بره بیرون دنبالش دست و پا میزنی که توام بری. وقتی هم که میری بغل بابا و میرین جلو در ورودی دیگه اصلا بغل من نمیای. در ورودی رو کامل میشناسی.

 

 

اما هنوز بد غذا میخوری. واسه همین سر شیشه رو سوراخ کردیم و با شیشه بهت حریره وسوپ میدم. اینجوری یه کم بهتر میخوری.

 

خدا رو شکر دیگه پستونک رو یادت رفته. ولی واسه خواب معمولا تو بانوج میخوابی و بعد که خوابت برد میذارمت رو تخت، چون خیلی دوست داری تو خواب شونه به شونه بشی.

 

از چیزایی که خیلی دوسش داری سی دی زبانت هست که واقعا دوسش داری و باهاش آروم میشی. یه دخترک مو طلایی تو سی دی هست که تو عاشقشی و وقتی میبینیش میخندی و ذوق میزنی.

 

کلا نمیتونم تنهات بذارم خیلی بازیگوش شدی و همش دوست داری باهات بازی کنیم و اسباب بازیات رو واست روشن کنیم. خیلی هم دوست داری بشینی که من یه کم نگرانم آخه زوده واسه نشستن.

 

 

 

از اینکه میبینم پسرم بزرگ شده و روز به روز شیرینتر میشه خدا رو شکر میکنم. خدایا خودت مراقب همه نی نیا باش.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)