محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

محمد مهدی بهترین هدیه خدا به ما

عيد ديدني

1393/1/18 6:27
نویسنده : مامان شیما
402 بازدید
اشتراک گذاری

امسال هم مثل همیشه عید دیدنی رو از بزرگترها شروع کردیم. هفته اول به دید و بازدید گذشت. شما هم که عاشق بیرون و مهمونی کلی بهت خوش میگذشت. اما من نگران غذا خوردن و خوابت بودم که کلا به هم ریخته بود و از همه بدتر اینکه حسابی سرفه میکردی. تو این ایام هم از دکترت خبری نبود.


(هنوزم عاشق آبي فدات شم)

 

آخر هفته یعنی جمعه رفتیم خونه عمه فاطمه(قوچان) و بعد از ظهر هم برگشتیم. دوشنبه هم رفتیم زادگاه مامان شیما(کاشمر). موقع رفتن شما خیلی خوب و خوش بودی. اولش یه کم تو ماشین خوابیدی و بعدش بین راه واسه نهار و نماز نگه داشتیم و شما هم با بابامحمود و دایی علیرضا کلی تاب بازی کردی و بهت خوش گذشت.


 

ساعت 5عصر رسیدیم خونه مامانی و آقاجون. اون شب ساعت 2 از شدت تب بیدار شدی و کلا بیتاب بودی.

 

فردا صبح هم حال زیاد خوبی نداشتی. از یه طرف تب، از یه طرف آبریزش بینی و سرفه و از طرفی هم دندونات حسابی اذیتت میکرد. این شد که تصمیم گرفتیم برگردیم خونه خودمون. بعد از ظهر حرکت کردیم سمت مشهد و حدود ساعت 9شب مشهد بودیم. فردا هم که 13بود به خاطر شما هیچ جا نرفتیم و خونه موندیم. اما شکرخدا بعد از 2   3 روز شما کم کم بهتر شدی.



از حدود نیمه اسفند92 شما چهار دست و پا میری. راه رفتن رو هم خیلی دوست داری اما باید یه کوچولو دستتو بگیریم آخه میترسی بیفتی. دو تا دیگه از دندونای بالا (فکر میکنم دندون آسیاب باشه) سفید شده و خیلی اذیتت میکنه. شیر مامان رو هم دیگه کنار گذاشتی متاسفانه. از حدود 3  4 فروردین خودت تصمیم گرفتی شیر رو کنار بذاری!!!!!

 

اين عكس هم مربوط به بهمن ماه هست كه جشن يلداي دخترخاله(مطهره جون) بود. اما چون نداشتمشون الان واست ميذارم.

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سارا
25 فروردین 93 15:45
-سلام هدیه سنیا تقویم سال 1393 با عکسهای کوچولوتون با گذاشتن لوگوی سنیا و قالب وبلاگ رایگان وسفارشی با طراحی ویژه سنیــــــــا..