محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

محمد مهدی بهترین هدیه خدا به ما

پس از مدتی....

1393/11/11 22:50
نویسنده : مامان شیما
626 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم ببخشید که مدتی نتونستم واست بنویسم

خیلی خیلی درگیر بودم. 12آبانماه به شدت مریض شدی و تب کردی و درگیر مریضیت بودم. 27 آبانماه هم اسباب کشی کردیم به خونه جدید. بماند که اسباب کشی با شما چقدر سخت بود و مامان عزیز تو این پروژه خیلی کمکم کرد. حتی دو شب نتونستم بیام دنبالت و شما اونجا خوابیدی. ولی شکرخدا چون اونجا رو دوست داری وقتی با بابا اومدیم دنبالت و ازت پرسیدیم میای بریم خونمون میگفتی نه؟!!!!!!

به این شکل آبانماه گذشت و آذرماه و دیماه هم به همین ترتیب و شما روز به روز بزرگتر شدی.

 

صحبت کردنت خیلی خیلی پیشرفت کرده و جملات سه جمله ای رو هم به راحتی میگی. اسم و فامیل و اسم بابا و مامان و خاله و عمه و عمو رو بلدی.

کلمات دست و میمون و کتاب و چشم و بچه و رنگ های چراغ راهنما و پیشی و هاپو و ماه و خورشید رو به انگلیسی بلدی.

عاشق ماشین سواری هستی و یکی از حلقه های هوش همیشه دستت هست و مثلا فرمون ماشینه و باهاش رانندگی میکنی.

پارک و تاب بازی رو هم خیلی دوست داری. خونه جدیدمون اتاقت خیلی بزرگ هست اما شما باز هم تو اتاقت بازی نمیکنی و همچنان همه اسباب بازی ها رو میاری تو حال و بازی میکنی اگر هم بخوای بری اتاقت حتما باید یک نفر باهات باشه. هر وقت هم کسی میاد خونمون با زور هم که شده میبریش تو اتاقت و نمیذاری بیرون بیاد!!! ما هم مجبوریم تو اتاق شما ازش پذیرایی کنیم.

محمدمهدی کنار عروسکها توی اتاق خودش

محمدمهدی در شهربازی پروما

 

تا الان 16تا دندون داری و 4تا کرسی آخر مونده. شکرخدا فعلا که دندونات آروم شده غذاخوردنت هم بهتر شده.

هنوز هم وقتی میریم آرایشگاه به شدت گریه میکنی. نمیدونم از چی میترسی اما هر کار میکنم نمیتونم آرومت کنم.

 

26دیماه هم عروسی عمو احمد بود که اون شب کمی به شما سخت گذشت چون خیلی خسته شده بودی. وقتی عکسهای آتلیه حاضر شد حتما واست میذارم. ازت ممنونم که موقع عکس همکاری کردی پسر گلم.

محمدمهدی در حال کشف اجزای کلید و پریز!!!

گوشی بابا رو بر میداری و خیلی جدی شماره  میگیری و صحبت میکنی بعضی وقتا طرفت رو دعوا میکنی که من عاشق این حرکاتت هستم.

فدات شم عزیزکم
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)