محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

محمد مهدی بهترین هدیه خدا به ما

واكسن 18ماهگي

1393/6/20 17:41
نویسنده : مامان شیما
1,111 بازدید
اشتراک گذاری

چهار شنبه 12شهريور ساعت 12ظهر واكسن 18ماهگي رو زديم. يكي به دستت يكي به پا و قطره فلج كه خوراكي بود. شب قبلش خيلي استرس داشتم انگار ميخواستم كنكور بدم. آخه شنيده بودم واكسن سختي هست و 2  3 روزي اذيت ميشي. خلاصه واسه زدن واكسن با بابامحمود رفتي و من پشت در واست آيةالكرسي ميخوندم كه يهو صداي جيغت رو شنيدم و قلبم آتيش گرفت. الهي فدات شم عزيز دلم. قبل از رفتم بهت شربت استامينوفن داده بودم. خلاصه بعد از اينكه اومديم خونه حالت خوب بود و واسه خودت بازي ميكردي و ظهر كه خوابيدي با تب و درد بيدار شدي هر 6 ساعت بهت استامينوفن ميدادم و سر شب هم سه تايي رفتيم پارك كه شما زياد اذيت نشي اونجا خيلي حالت خوب بود و كلي تاب بازي كردي و واسه خودت راه رفتي. اما وقتي اومديم خونه دوباره بهانه ميگرفتي. خلاصه اون شب خيلي اذيت شدي و ديگه هر 4ساعت بهت شربت ميدادم و كلا هم خواب نداشتم. ساعت 1شب خوابيدي و 4صبح باز از شدت تب بيدار شدي و بعدش تا 6 و نيم صبح باهم بازي كرديم و دوباره خوابيدي. روز بعدش حالت بهتر بود و دوباره شبش يه كم تب داشتي و بي حال بودي و پات هم خيلي درد ميكرد. اما حسابي راه ميرفتي فقط وقتي دست ميزدم پات درد ميكرد. خلاصه اين واكسن هم تموم شد و رفت تا 6سالگيت.

وزنت هم 12 و 200 و قدت 86

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)