محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

محمد مهدی بهترین هدیه خدا به ما

دو ماهگی

دیروز واکسن دو ماهگیت زدیم، من خیلی نگران بودم اما تو خیلی پسر خوبی بودی. صبح ساعت 9:30 رفتیم وقتی رسیدیم اونجا بیدار شدی. اول وزن و قدت رو گرفتن وزنت 5.550 و قدت هم 61 بود. خدا رو شکر همه چی نرمال بود. بعدش رفتیم واسه واکسنت که من تو اتاق نیومدم و تو با عمه فائزه رفتی آخه عزیزدلم مامان طاقت نداره درد و گریه تو رو ببینه. بعدش زودی اومدی پیشم اصلا گریه نمیکردی یه کم شیر خوردی و اومدیم خونمون. تا ساعت 1ظهر آروم خوابیدی اما اون شب نا آروم بودی آخه تب داشتی. کلا آروم و صبور بودی. فدات بشم نفس مامان ...
3 ارديبهشت 1392

عقیقه

در تاریخ 1391/12/24 ما  گوسفندی را قربانی کردیم  و با دعوت از فامیل و دوستان در مرکز رفاهی فنی حرفه ای یک مهمونی گرفتیم. محمد مهدی  اون شب پسر خیلی خوبی بود و به هر کسی میگفتیم بعضی شبها اذیت میکنه باور نمی کردند من و همسرم نمی تونستیم از غذا بخوریم زیرا قربانی جهت عقیقه بود. در ضمن اون شب تو گوش محمد مهدی پسرخاله همسرم که روحانی بود اذان و اقامه گفت هر چند که روز اول ترخیص از بیمارستان خودمون گفته بودیم.   از خدای مهربون میخوام همیشه حافظت باشه عزیزدلم ...
1 ارديبهشت 1392

نوروز 92

عید امسال مامان و بابا به خاطر من زیاد جایی نرفتن و فقط خونه فامیل درجه یک رفتیم، البته من همه جا پسر خوبی بودمو هرجا هم که می رفتیم از همه دیرتر می رسیدیم و از همه زودتر برمی گشتیم. روز سیزده هم که همه فامیل با هم بودند (باغ دایی حسن - نیشابور) ما خونه موندیم چون مامان و بابا نگران بودن که من اذیت بشم, اما من شب دل درد گرفتم و تا نیمه شب گریه می کردم.  نکته جالب که ما تو این ایام متوجه شدیم که محمد مهدی خیلی ماشین رو دوست داره و تو ماشین آرامش میگیره و راحت میخوابه. این هم چند تا عکس از ایام عید   قربون خوابیدنت بشه مامان خوابای رنگی رنگی ببینی نفسم         ...
25 فروردين 1392

تحويل سال 1392

موقع تحویل سال، من و مامان و بابا خونه بودیم وبه خاطر ارامش من در هنگام تحویل سال به جای اینکه سر میزی که مامان آماده کرده بود بشنیم سه نفری در حالی که من کاملاً لخت بودم و داشتم از باز بودن خودم لذت می بردم سال جدید را شروع کردیم مامان دعا می خوند و بابایی ازمون فیلم میگرفت.       ...
22 فروردين 1392

ختنه محمدمهدي

محمد مهدی من در تاریخ 1391/12/14 نافش افتاد و همون شب واسه اولین بار با مامانیش حموم رفت.  در تاریخ 1391/12/15 توسط دکتر عظیمی ختنه شد موقع ختنه به خاطر بسته بودن دستها و پاهاش خیلی بی تابی می کرد اما بعدش با ارامش خوابید و خدا رو شکر مشکلی نداشت. ...
7 فروردين 1392

بيمارستان محمدمهدي

محمد مهدی من موقع تولد 3کیلو و 395 گرم وزن و 49 سانتیمتر قدش بود.  این هم چندتا عکس از روز اولی که محمد مهدی به دنیا اومده بود و من هنوز نديده بودمش آخه هنوز تو حالت نيمه بيهوش بودم.       ...
7 فروردين 1392

تولد محمدمهدی

محمد مهدی در تاریخ 1391/12/2 در ساعت 10:45  در بیمارستان رضوی مشهد زیر نظر خانم دکتر سهیلا بخشی به دنيا اومد. این هم اولین باری بود که بابامحمود روي گل پسرش ديد. ...
7 فروردين 1392